ایران کشوری است با تمدن بیش از ۳۰۰۰ سال، موقعیت جغرافیایی و فرهنگ غنی بینظیر در مهمترین و پر حادثهترین منطقه جهان (خاورمیانه) است. از طرفی یک کشور راهرویی و محل تلاقی شرق و غرب است. این کشور بین دو حوزه تولیدی منابع انرژی نفت و گاز است. به طوری که از شمال کشورهای آذربایجان، روسیه و ارمنستان دارای منابع گاز و در جنوب کشورهای نفتی و گازی عربستان، کویت، بحرین، قطر و دیگر کشورهای حاشیه دریای خلیج فارس قرار دارد. همچنین ایران میان دو حوزه مصرفی انرژی در شرق (چین، ژاپن، هند و...) و غرب (ترکیه و کشورهای اروپایی) قرار دارد. از طرف دیگر میتوان گفت یک کشور میانگاهی است. از شمال شرق به آسیای مرکزی، از شمال غرب به ترکیه و اروپا، از جنوب شرق به شبه قاره هند و از جنوب غرب به کشورهای عربی خلیج فارس متصل است. در واقع ایران به عنوان یک بازیگر، با توان ژئوپولتیکی بالا در پیدایش تشکلهای منطقهای و فرایندهای سیاسی حوزههای مجاور میتواند سهم مهمی داشته باشد.
بر اساس شواهد و قرائن موجود و همچنین تحولات بینالمللی، ایران به واسطه سیاستهای تخاصمی، تقابلگرایانه و سیاست تجدیدنظرطلبانه و عدم به کارگیری سیاست پراگماتیسم در سیاست خارجی و به دنبال آن وضع تحریمهای بینالمللی که باعث انزوای منطقهای و جهانی شده؛ در حال از دست دادن اهمیت موقعیت ژئوپولیتیکی خود است. موقعیتی که علیرغم تحریمهای وضع شده همواره در طول تاریخ به سبب ویژگیهای ذکر شده بالا از یک طرف پشتیبان قدرت چانیزنی حکومتهای مختلف ایران بوده و از طرف دیگر جلب توجه قدرتهای منطقهای و جهانی را باعث شده است. برای مثال میتوان به جنگهای جهانی اول و دوم اشاره کرد؛ علیرغم اینکه حکومت وقت ایران اعلام بیطرفی کرد ولی به سبب اهمیت موقعیت ژئوپولتیکی ایران، قدرتهای بزرگ و درگیر در جنگ بیطرفی ایران را به رسمیت نشناختند و آن را پل پیروزی نامیدند که در نهایت به اشغال ایران توسط متفقین منجر شد.
اما ایران به واسطه تحولات و اقدامات بینالمللی در یک دهه اخیر میلادی در حال از دست دادن موقعیت ژئوپولتیکی خود است. از جمله این اقدامات بینالمللی میتوان موارد زیر را مورد بررسی قرار داد:
۱- پروژه کمربند و جاده یا راه ابریشم نوین: این پروژه برای اولین بار توسط رهبر چین، شی جین پینگ در سال ۲۰۱۳ از آن رونمایی شد و متشکل از شش راه ابریشم؛ زمینی، دریایی، هوایی، بهداشتی و سلامت، یخی و دیجیتالی است. راه ابریشم زمینی خود شامل چند دالان است؛ از جمله دالان کاسپین، دالان میانی، دالان تاریخی شمالی، دالان تاریخی جنوبی، دالا اقتصادی چین و پاکستان (دالان قراقروم – گوادر: چین، پاکستان، دریای عمان و دالا قراقروم – زاگرس: چین، پاکستان و ایران) و دالان جنوبی خلیج فارس – اسرائیل. در واقع هدف چین کاهش وابستگی به تجارت دریایی و به ویژه تنگههای مالاکا و تنگه هرمز است.
۲- پروژه هندی عرب – مِد: پروژه حاضر پلی میان هند و اروپاست که از سواحل غربی هند و اقیانوس غربی آغاز شده که پایانه آن با عبور از کشورهای حاشیه خلیج فارس (عمان، بحرین، امارات، عربستان، قطر و اردون) و اسرائیل به یونان و مدیترانه شرقی میرسد.
۳- پروژه جاده توسعه عراق: این پروژه با سفر رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه بعد از ۱۳ سال به عراق با حضور نمایندگان کشورهای ترکیه، عراق، امارات و قطر از آن رونمایی شد. در واقع هدف ترکیه از جاده توسعه اتصال عراق به ترکیه و همچنین اتصال ترکیه به کشورهای حاشیه خلیج فارس است.
۴- پروژه دالان زنگزور: این پروژه از شمال ایران عبور میکند و کشورهای ترک زبان شامل قزاقستان، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان و آذربایجان را به ترکیه در شمال غرب ایران متصل میکند. در صورت راه اندازی آن مسیر ایران از طریق ارمنستان به اروپا مسدود میشود و ایران برای اتصال به اروپا دو راه بیشتر پیش رو ندارد یا باید از طریق ترکیه عبور کند یا باید از طریق آذربایجان با پرداخت عبور ترانزیتی به کشورهای مذکور کالاهای خود را به اروپا و روسیه صادر کند. در دالان زنگزور هم مانند جاده توسعه، ترکیه نقش اول آن را بازی میکند.
با مرور این دالانها، میتوان متوجه شد که این دالانها در حال دور زدن ایران و در بلند مدت باعث کاهش اهمیت ژئوپولتیک و ژئواکونومیک ایران برای اتصال شرق به غرب و شمال به جنوب هستند. علت آن هم این است که ایران بیش از چهار دهه است که تحت تحریمهای بینالمللی قرار دارد و در انزوای منطقهای و جهانی به سر میبرد. خطوط و زیر ساختهای ریلی ایران به علت عدم سرمایهگذاری در این زمینه فرسوده هستند و حتی کشورهای هم پیمان ایران مانند چین حاضر نیستند در این زمینه همکاری کنند. برای مثال میتوان به سند جامع همکاری ۲۵ سال ایران و چین که در سال ۲۰۲۰ امضا شد، اشاره کرد ولی چین برای اجرای این توافق اقدام عملی انجام نداده و فقط روی کاغذ باقی مانده است. همچنین در پروژه جاده ابریشم که بر اساس پیشبینیها و برآوردها دو دالان قراقروم – زاگرس و دالان تاریخی – جنوبی و دالان تاریخ – شمالی قرار است از خاک ایران عبور و به ترکیه و از آن جا به اروپا برسد، به علت عدم وجود زیرساختهای مناسب عبور این دالانها از ایران در هالهای از ابهام و تقریبا محال است. در واقع راهاندازی این دالانها از نقش و تاثیر ایران در تحوالات منطقهای و بینالمللی کاسته میشود و حتی تنگه استراتژیک هرمز که سالانه میلیونها بشکه نفت از آن عبور میکند اهمیت خود را در آینده از دست خواهد. اگرچه جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با این تحولات بینالمللی اقدامات و راهبردهایی اتخاذ کرده ولی این اقدامات بیشتر مقطعی بوده و تداوم نداشته است.
پایان/
نظر شما